تعیین ولی عهد کودن قصّه های شهر هرت/قصّۀ 95 #شفیعی_مطهر هردمبیل داشت پیر می شد. آثار خرفتی و پرت و پلاگویی گاه در سخنرانی هایش دیده و شنیده می شد. گاهی خطاهای لفظی و گفتاری او سوژۀ طنزنویسان می شد. روزی فرزندان و درباریان دورش را گرفتند و با زبانی چرب و نرم این وضع را برایش توضیح دادند و محترمانه از او خواستند که به نفع یکی از پسرانش از سلطنت کناره بگیرد. سرانجام پذیرفت کنار برود.ولی موقع تحویل قدرت، همۀ فرزندان و درباریان را جمع کرد و توصیه های حکومتی و #سیاهنمایی/ 14 استعفای مدیران؟!!
فریاد حلال،حلال!! قصه های شهر هرت / قصه هفتاد و چهارم
آن ها برهان قاطع دارند!
های ,ولی ,درباریان ,تعیین ,قصّۀ ,فرزندان ,می شد ,هرت قصّۀ ,قصّۀ 95 ,و درباریان ,تعیین ولی
درباره این سایت